باز باران با ترانه
باز باران با ترانه
ميخورد بر بام خانه
يادم آمد كربلا را،
دشت پرشور و بلا را،
گردش يك ظهر غمگين،
گرم و خونين،
لرزش طفلان نالان،
زير تيغ و نيزه ها را،
با صدای گريه های كودكانه
وندرين صحرای سوزان،
ميدود طفلی سه ساله
پر زناله ، دلشكسته ، پای خسته
باز باران ، قطره قطره،
ميچكد از چوب محمل،
آخ باران
کی بباری برتن عطشان یاران
ترکنند از آن گلو را
آخ باران .. آخ باران
نظرات شما عزیزان:
سلام مرسی از مطالب بسیار خوب و خواندنیت این وبلاگ تونست منو سرگرم کنه جون خود ت بروزش چون مطالب خوبی داری راستی منم یه وبلاگ دارم که اگر ایرانسل داشته باشی بدرت میخوره یادت نره یه سری بزن نظرم بدی اگه دلت خواست تبادل لینک کنیم
برچسبها: